به گزارش سفیرافلاک، وقایع اوکراین نشان داد که بدعهدی آمریکا و کشورهای غربی ریشهای بوده و هرچند در وعدههای مختلف جلوهای رنگین داشته باشد ولی در مواقع بحرانی بیرنگ شده و به آن وعدهها عمل نخواهد کرد.
جنگ با اوکراین دام بزرگی بود که پوتین را به آن وارد کردند و در این راستا مردم اوکراین قربانی بازیهای کثیف آمریکا و ناتو شدند.
به نظر میرسد آمریکا و مجموعه غرب یک بازی پیچیدهای را انجام و بهصورت حسابشده عمل میکنند و از یک منظر به دنبال پیدا کردن بهانهای برای فلج کردن اقتصاد روسیه بودند و با توجه به اینکه این کشور دارای یک اقتصاد بینالمللی هستند، بهشدت آسیبپذیر و شکننده است.
در همین راستا برای تبیین تحولات جنگ روسیه و اوکراین گفتگویی با «حمید آصفی» کارشناس مسائل سیاسی صورت گرفته که به شرح زیر است.
تهاجم به اوکراین در چه وضعیتی صورت گرفت؟
تهاجم به اوکراین در وضعیتی صورت میگیرد که خود دولت روسیه و همه آن جمهوریهای تازه استقلالیافته ازجمله خود اوکراین، ضمن یک توافق دستهجمعی با بیانیه مشترکی مبنی بر شناسایی استقلال، حفظ یکپارچگی سرزمینی و تغییرناپذیری مرزهای موجود، حق حاکمیت ملی و تدوین سرنوشت یکدیگر متعهد میشوند که از هرگونه اقدامی که ناقض با آن باشد خودداری کنند و بر پایه این سند، مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای امنیت، استقلال و حاکمیت ملی جمهورهای تازه استقلالیافته را به رسمیت میشناسد.
مهمترین مسئله این است که به دلیل عضویت دائم روسیه در همان مقطع، امکان شناسایی این جمهوریها ازجمله اوکراین حتی اگر روسیه بخواهد از حق (وتو) استفاده کند، ناممکن بود.
روسیه بهعنوان یک عضو دائم شورای امنیت نسبت به حفظ بیانیه استقرار این کشورها متعهد بوده است و این بخش حقوقی قضیه میباشد که کاملاً قابل رد بوده و موردقبول نیست؛ در این مدت دو پیمان ورشو و ناتو وجود داشت، پیمان ورشو که متعلق به اردوگاه شرق یا اردوگاه سوسیالیسم بود و بسیاری از کشورهایی که زیر سیطره روسیه بودند بالاجبار به این پیمان ملحق شده و به جنگ جهانی آمده بودند ولی کسانی که به ناتو پیوستند ورود آنها داوطلبانه بوده است، از عملکرد ناتو یا سیاست آمریکا دفاع نمیکنم، بلکه بنیادی نیز به آن معترض هستم.
تأثیر جنگ روسیه و اوکراین بر منافع آمریکا در جهان را چگونه ارزیابی می کنید؟
در آستانهای که قرار بود برجام اجرایی شود و روسیه ۳۰۰ کیلو اورانیوم از ما را خریداری کرده و یا آن چند هزار کیلوی دیگر که کمتر از ۵ درصد غنیسازی شدهاند را نیز خریداری یا نگهداری کند، همگی روی هوا رفتهاند؛ یعنی اگر رابرت مالی نماینده آمریکا بخواهد برود از کنگره بپرسد که تضمین لازم برای جلوگیری از تخطی ایران چیست؟ و آنها بگویند روسیه است قطعاً ما را مورد تمسخر قرار میدهند، روسیهای که تا چند روز پیش مرتب اعلام میکرد که اینها جنگ روانی آمریکاست و ما قصد حمله نداریم درحالیکه بعد از دو سه روز حمله ناگهانی را به اوکراین انجام میدهد و همه را غافلگیر کرده است.
برخی از نیروهای اصولگرایی تندرو در کشور خودمان که مخالف مذاکرات برجام هستند، معتقدند که هدف ما این بوده است که در ابتدا به پول دستیافته و نفت خود را به فروش برسانیم و در اثر این بحران قیمت نفت افزایش مییابد و ما میتوانیم با قاچاق نفت ایران را بفروشیم، آیا این سیاست است؟ سیاست ملی به ما میگوید تا دورانی که ما در تحریم بودیم بازارهای انرژی ما را کشور روسیه تسخیر کرده است و نمیخواست ایران در ذیل تحریمها باقی بماند و این بازار انرژی و بازارهایی که از ایران گرفته است را از دست دهد.
هدف پوتین ازحمله به اوکراین و پیشنهاد او به ارتش این کشور، مبنی بر اینکه دست به کودتا زده و قدرت را در دست بگیرند چیست؟
ایران مانند بسیاری از کشورها میتوانست بیطرفانه از این موضوع رد شود، حمله پوتین به اوکراین و سکوت غربیها و آمریکاییها در این خصوص به نظر من یک دام بزرگی بود که پوتین را به آن وارد کردند و کسی که ۳۰ سال در قدرت بماند معمولاً دچار یک بلاهت سیاسی نیز میشود.
روزی که روسیه به اوکراین حملهور شد، تحلیل بنده این بود که این کشور میخواهد تا پایتخت اوکراین و درنهایت اوکراین را بهصورت کامل در اختیار بگیرد و تنها برای گرفتن آن دو قسمت روس تبار نیامده است؛ ما میدانیم پیروزی نهایی پوتین چنان نتایج ویرانگری را برای اروپا و نفوذ آمریکا در سطح جهانی ایجاد کند که عملاً آغازی بر پایان افول آمریکا است.
عدم ورود به جنگ آمریکا طبق نظر بایدن درست بود، بایدن اعلام کرد با ورود ما یک جنگ سومی به دنبال میآید؛ بههرحال ما میدانیم تپه قدرت ناتو و آمریکا و اروپا قویتر است اما درنتیجه این جنگ در بعد اقتصادی اگر به سمت یک تقابل هستهای حرکت کند، دنیا را نابود و تمدن بشر را با خاک یکسان میکند پس این عدم ورود ناتو و آمریکا به این جنگ از این نظر قابلقبول میباشد ولی روی دیگر مسئله این است که تنها گذاشتن مردم اوکراین در برابر حمله روسیه را باید چگونه بفهمیم و درک کنیم؟ پاسخ پرسش قانونی این است که آیا غرب در برابر این بحران کاملاً مستأصل و منفعل بوده است یا تحلیلی عمل میکند؟ اگر ما یک پاسخ فرضی به این پرسش بدهیم، یکچشم اندازی از این جنگ برای ما روشن میشود واقعیت نیز این است که در این چند دهه نشانههایی از کاهش اجمالی آمریکا و حتی اروپا ظاهرشده بود اما اینکه ما فکر کنیم که رفتار آمریکا و غرب در برابر اوکراین از سر استیصال باشد یک تحلیل غلط است آمریکا و غرب یک بازی پیچیدهای را انجام و بهصورت حسابشده عمل میکنند.
در این بازی مردم اوکراین در حال قربانی شدن هستند و به عبارتی کشور اوکراین دامی پهنشده برای پوتین شده است. سناریو جنگ هرچند در کوتاهمدت ممکن است به نفع روسیه باشد اما در میانمدت و درازمدت اساساً به نفع روسیه نیست، هدف پوتین تغییر نظام سیاسی اوکراین و سرکار آوردن یک نظام سیاسی وابسته به خود است که اگر این کار را انجام دهد آمریکاییها و غرب، اوکراین را به یک کانون مقابله با روسیه تبدیل میکنند و یک جنگ فرسایشی را ایجاد میکنند، به همین دلیل کرملین یک پیشنهاد اغواگرانه را به ارتش اوکراین میدهد که دست به کودتا بزنید و قدرت را در دست بگیرید.
اگر روسیه بخواهد یک دولت وابسته را روی کار بیاورد هم از طرف بقایای ارتش دولت اوکراین و هم از طرف نیروهای مردمی با مقاومت جدی روبهرو میشود همچنین غرب و آمریکا نیز کمک میکند تا روسها را در یک جنگ فرسایشی قرار دهند به همین دلیل دولت روسیه به اوکراین پیشنهاد کودتا و گرفتن دولت را میدهد تا از این طریق هزینههای نظامی خود را کاهش دهد اما تاکنون ارتش اوکراین پاسخی نداده است.
اساساً یک دولت و کودتای نظامی در کشور اروپایی اوکراین در جوار کشورهای اروپایی که بر اساس دموکراسیاند، قابلقبول نیست و امر نپذیرفتنی است.
با توجه به منطقه این کشورها که عموماً منطقه انقلابهای مخملی و رنگین بوده است، با یک انقلاب مخملین و رنگین با مردمی که تحقیرشدهاند آن دولت را به زیر میکشند و اجازه نمیدهند آن دولت مستقر شود، پس سناریوی اصلی سناریوهای فرسایشی شدن جنگ است و این بدترین سناریو برای روسیه است که میتواند اعتبار و توان نظامی او را به تهدید برده و پیامد آن تنها شکست شرق اروپا نیست بلکه دامن نفوذ روسیه را در دیگر مناطق جهان و مناطق پیرامون خود میگیرد.
تجربه جنگ فرسایشی را ما از طرف شوروی در کشور افغانستان و از طرف آمریکا در کشور افغانستان و عراق شاهد بودهایم؛ هرچند در بدنه نظامی روسیه شاهد یک موفقیتی در کوتاهمدت باشیم اما در میانمدت نتیجه کاملاً معکوس میباشد. به نظر میرسد اتحادیه آمریکا و مجموعه غرب به دنبال پیدا کردن بهانهای برای فلج کردن اقتصاد روسیه بودند و با توجه به اینکه این اقتصاد برخلاف اقتصاد ایران یک اقتصاد بینالمللی شده؛ این بهشدت آسیبپذیر است.
موضع ایران و چین در قبال تحولات اخیر چیست؟
در این بحران، روسیه از حمایت بینالمللی برخوردار نیست از طرفی کشور چین نیز تا حدودی دوپهلو صحبت کرده است در مقابله با تحریمهای روسیه کمک چندانی نمیتواند انجام دهد یعنی درواقع این سیاست تحریمی روسیه بهنوعی این پیام بازدارنده را نیز به چین میدهد که مبادا هوس حمله به کشور تایوان را داشته باشد.
راهحل ملی نیز در ابتدا اعلام بیطرفی از سمت کشور خودمان و دعوت به بازگشت به اسناد بینالمللی و پذیرفتن حق حاکمیت ملی است و درعینحال در یک حرکت زیرکانه دولت ایران باید بازارهایی ازدسترفته روسیه را به دست آورد تا بتواند درآمدهای سرشار را وارد کشور کند.
انتهای پیام/
Saturday, 21 May , 2022