
چرایی دشمنی با علامه مصباح قبل و بعد از رحلت
به گزارش سفیرافلاک، محمدکرم ساعد پور تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: انسانی که «اشداء علی الکفار و رحما بینهم باشد» یعنی با دوستان خدادوست و با دشمنان خدا دشمن است، دونیرویی است، به قول علامه شهید مطهری مثل امام علی (ع) جاذبه و دافعه دارند؛ یکی از شخصیتهایی که جاذبهای در حد اعلی و دافعهای در حد ضرورت داشت مرحوم علامه مصباح بود.
مؤمنین و انقلابیون اصیل در رأس مقام معظم رهبری امام خامنهای علاقه وافری به علامه مصباح داشته و قدر ایشان را میدانستند، ایشان فرمودند: «آیتالله مصباح جای خالی علامه طباطبایی و شهید مطهری را پرکردهاند»؛ ولی در عوض خیلیها دل پرخونی از ایشان داشتند و الان هم در حریمشکنی آن عزیز برنامه دارند؛ حالا ما چرایی این دشمنیها را، بهاختصار بیان میکنیم.
دشمنیهای اینها به دو مرحله قبل از رحلت و بعد از رحلت تقسیم میشود و اما دشمنیهای قبل از رحلت: علامه مصباح علاوه بر ایمان راسخ و عقیده وثیق به اسلام، آشناییِ عمیقی به مبانی و اصول خسته ناپذیر اسلام داشت و لذا همانند استاد شهید مطهری در مقابل مسئله التقاط، بدعت و واردکردن گزینههای غیردینی در دین حساسیت بجا و مناسب داشت.
زمانی که رواج پروتستانتیسم و اسلام منهای کارشناس (روحانیت آگاه به دین) را به دیگران مژده میدهند، سه شخصیت در مقابل این انحراف موضع میگیرند؛ امام (ره) که فرمود: «اسلام منهای روحانیت یعنی طب بدون طبیب» و شهید مطهری اسم اینها را «منهائیون» گذاشت یعنی اسلام منهای کارشناس؛ و موضعگیری علامه مصباح در مقابل این انحراف در مدرسه شهید حقانی موجب رنجش بعضی از عزیزان میشود زمانی که مواضع سیاسی عقیدتی منافقانهی بهاصطلاح مجاهدین خلق مورد تائید عدهای از روحانیون خط مقدم مبارزه با رژیم شاه قرار میگیرد و در نامهای که به امام نوشتند آنها را به اصحاب کهف تشبیه کردند: «إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ»(کهف آیه ۱۳) اینها جوانمردانی هستند که به خدا ایمان آوردهاند.
باز سه شخصیت در مقابل اینها موضع بهحق گرفتند؛ امام (ره) این گروه را مارکسیسم نامیدند که اسلام را سوژه قرار دادهاند و شهید مطهری هم مواضع عقیدتی اینها را با بَنان و بیان به مردم معرفی کرد؛ و مواضع علامه مصباح شفاف و تأثیرگذار بود
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فقدان شهید مطهری، علامه مصباح جلوی تهاجم عقیدتی کمونیستها ایستاد و با تدوین کتاب، ایراد سخنرانی و تشکیل مناظره با جریان چپ آن روز، پته آنها را روی آب انداخت.
مناظره ایشان با احسان طبری، لیدر حزب توده بلکه لیدر جهان کمونیزم، از صفحه تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد و الان تحت عنوان «گفتمان روشنگر» چاپشده است؛ در پایان مناظره دست مرحوم طبری بهعنوان تسلیم بالا رفت و بعدها که کتابهای شهید مطهری را هم مطالعه کرد صادقانه مستبصر شد و کتاب «کژ راهه» را نوشت و تیر خلاص را بر پیکر نیمهجان مارکسیستها شلیک و با عاقبتبهخیری از این دنیا کوچ کرد.
وقتی در جلسات انقلاب فرهنگی و بعدها با آراء و افکار سروش مواجه شد متوجه خطر فکر التقاطی ایشان شد و فکر جریان پوپر (استاد سروش) و پوزیتیویست ها را به چالش کشاند و آنها را به مناظره از صفحه تلویزیون دعوت کرد و چون یارای مقابله در خود ندیدند دست به تخریب و ترور شخصیتی ایشان زدند.
بعد از ۲ خرداد جریان التقاطی جدید، دو خرداد را در مقابل ۳ خرداد (آزادی خرمشهر) قراردادند. روحیه شهادتطلبی و جهادی را خشونتطلبی معرفی و علامه مصباح در مقابل این طیف انحرافی که نافی اسلامیت و جمهوریت اسلام بودند، ایستاد؛ بهطوریکه رئیسجمهور وقت لقب تئوریسین خشونتطلبی ارزانی علامه مصباح کرد و هجمه همهجانبه ژورنالیستی برای زمینگیر کردن ایشان طراحی شد.
گروه انحرافی احمدینژاد بحث خطرناک حضور صغری و مکتب ایرانی را مطرح؛ باز علامه مصباح، مشت طرار اینها را باز کردند، تمام این جریانها، قبل از رحلت علامه مصباح دشمنان نام و نشاندار ایشان بودند. حالا چرا بعد از رحلت، باز دست از دشمنی برنمیدارند؟ به نظر میرسد علامه مصباح دارای یک فکر صائب است و آراء و افکار خود را در قالب طرح و کتاب تدوین کرده است و ازنظر کادر سازی فوقالعاده بوده و شاگردانی تربیتکرده است که قادر به رواج آراء و افکار استاد خود هستند و از طرفی جریانات منحرف و معاند سابقه شهید مطهری را دارند که با شهادت از صفحه عقیدتی و سیاسی حذف نشد هیچ؛ به توصیه حضرت امام کتابهایش محور گام اول انقلاب اسلامی قرار گرفت.
در گام دوم انقلاب اسلامی ازجمله کتابهایی که میتواند محور قرار گیرد کتابهای علامه مصباح هست، لذا به خاطر اینکه جوانها به کتابهای ایشان مراجعه نکنند دست از دشمنی و تخریب آن انسان مخلص و توانمند برنمیدارند و معلوم است که فرماندهان و افسران جنگ نرم مسئولاند به مسئولیت الهی با رواج آرا و افکار محکم و متقن آن عزیز سفرکرده نگذارند جریانهای معاند به منویات شیطانی خود برسند و بهیقین کتابهای علامه مصباح نقشه راه مجریان گام دوم انقلاب اسلامی قرار خواهد گرفت و جریانهای انحرافی از مواضع خود عقبنشینی خواهند کرد بهطوریکه بعدها منافقانه سعی خواهند کرد که ایشان را هم مثل امام و علامه مطهری به خیال خام خود مصادره به مطلوب کنند «الحقَ دَوْلَهٌ والباطلُ جَوْلَهٌ» حق پایدار است و باطل مثل کف روی آب جولان محدودی دارد.
انتهای پیام/