فرازی از وصيتنامه شهيد «مجيد جمشيدی»؛
شهادت ميراث ائمه اطهار و اولياء خداست
شهید «مجید جمشیدی» در وصیتنامه خود نوشته است: شهادت ميراث ائمه اطهار و اولياء خدا است كه به امت مسلمان رسيده و برای آنان مرحلهای از كمال و فيض الهی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید مجید جمشیدی بیستم دیماه ۱۳۴۱، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش محمدقباد، کشاورز بود و مادرش شوکت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۲، ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و سوم بهمنماه ۱۳۶۴ با سمت فرمانده گردان در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و دست، شهید شد. مزار او در گلزار مرکزی زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید:
یکی از ويژگیهای انقلاب اسلامی ايران نقش شهادت در پيروزی و تداوم آن است و اين همان بُعدی است كه تاكنون برای ابرقدرتها و دشمنان انقلاب و آنان که با جهانبينی مادی خود برای هميشه از شناخت واقعيت جهان معنوی آن عاجزند.
شهادت ميراث ائمه اطهار و اوليا خدا است كه به امت مسلمان رسيده و برای آنان مرحلهای از كمال و فيض الهی است. من با كمال ميل به اين جبهه مقدس كه برای پيروزی اسلام است میروم چون ما به خود تعلق نداريم يعنی خلق نشدهايم تا راحتطلب باشيم يا در پی آسايش دنيوی باشيم. نه اين ارزش ندارد و ما خلق شدهايم که آزمايش شويم و اساساً اين جهان مرحله امتحان است و زندگی جاويد در جهان آخرت است.
من بر اساس رسالت و مسئوليتی كه اسلام واگذار نمود در راه الله گام نهادهام و اين مسير خدايی را يک فريضه الهی میدانم. در اين راه اگر دشمن را شكست دهيم، پيروزيم و اگر شكسته شويم به ظاهر شكست خوردهايم و هنوز پيروزيم. اين افتخار برای من است كه در اين راه به درجه رفيع شهادت برسم.
اگر من شهيد شدم در كنار ديگر شهيدان كه در گلزار هستند به خاک سپرده شوم و هر كس دين اسلام را میخواهد و پيرو دين امام زمان و امام خمينی است بايد در راه خدا جهاد كند و از جان و مال و فرزند بگذرد. سلام و درود به پيشتازان انقلاب اسلامی ايران كه در راس آنها قائد و اعظم امام خمينی پرچمدار حماسهآفرين حسين كه برای پيشروی و هدفهای اسلام عزيز بر طاغوت و طاغوتيان عصر خود پيروز گشت. از پدر و مادر و ديگر اقوام خود میخواهم كه از اين بزرگوار اطاعت كنند كه خداوند طول عمر ما را بكاهد و بر عمر او بيفزايد.
چند كلمه با مادر و پدر بزرگوار خودم دارم، باری پدرجان ممكن است وقتی شما این نوشته را می خوانيد من ديگر زنده نباشم، اميدوارم به خداوند متعال كه زياد بیتابی نكنيد كه اين كار از اجر شما میكاهد. پس پدر جان من امانتی پيش شما بودهام از طرف خداوند كه به موقع لزوم آن را بايد پس بدهيد. پس پدرجان وصيت من به شما اين است كه راه مرا ادامه دهيد چه از راه كمک كه خيلی خوب است و چه از راه امر به معروف و نهی از منكر. درود بر تو پدرجان كه همچون ابراهيم زمان فرزند خود را به فرمان امام بزرگ به قربانگاه فرستاد. اگر من به شما بدی كردهام در طول عمر خود من را ببخش. اما تو ای مادر بعد از خدا مهربانترين و عزيزترين افراد من هستی و من به وجود تو افتخار میكنم كه چنين فرزندی را تربيت كردهای.
مادرم اگر من شهيد شدم يا سالم برگشتم برای تو افتخار است. مادرم من فرزند خوبی برای تو نبودهام اميدورام مرا مورد عفو قرار دهی. مادر مهربان تو اگر از دست من ناراحتی مرا حلال كن چون من برای تو فرزند خوبی نبودهام و آن طوری كه بايد حق مادری را ادا نکردم. انشاءالله كه خودت به بزرگی خودت مرا ببخشی.
شما برادران و خواهران هوشيار باشيد كه غير از اسلام به چيز ديگری فكر نكنيد. تو همسر مهربانم اميدوارم به خدواند متعال كه هميشه در زندگی خودت بهجز اسلام و پيام خون من چيز ديگری را پيشه نكنيد و اميدوارم به خداوند متعال كه همچون زينب اگر من شهيد شدم پيام خونم را به همه برسان. به افرادی كه ناآگاهانه حرف میزنند و زخمزبان میزنند و میگويند چرا گذاشتی به جبهه برود يا چرا با پاسدار ازدواج كردی. تو خودت بايد از زمان صدر اسلام درس گرفته باشی. انشاءالله وظيفه الهی خودت را انجام دهی و اميدورام به خداوند كه ناراحت نباشيد برای من چون من راه خودم را شناختهام.
خداحافظ همگی از كوچک تا بزرگ و اميدوارم به خداوند متعال كه مرا مورد بخشش خود قرار دهید و اگر خطايی كردهام از سر تقصير من بگذر.
انتهای خبر/