فرازی از وصيتنامه شهيد «حسنوند»؛
هیچ عاملی در ایمان من خللی ایجاد نمیکند
شهید «اسداله حسنوند» در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است: خدایا تو خود میدانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو از روی آگاهی و کامل و شناخت شخصیام میباشد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیرافلاک»، شهید «اسدالله حسنوند» سال ۱۳۳۴ در روستای بتکی از توابع شهرستان الشتر متولد شد و در تاریخ سوم اسفند ۱۳۶۲ در تنگه چزابه به شهادت رسید. شهید تاکنون مفقودالجسد میباشد.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه یقتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون» سوره توبه آیه ۱۱۱
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنهایی که در راه خدا کارزار میکنند پس میکشند و کشته میشوند.
عجب است انسانهایی که میدانند میمیرند و میدانند در پای میز محاکمه الهی به بند کشیده خواهند شد اما بازنشستهاند و دست بر روی دست، میخورند و میخندند و آسوده و بیخیال میخوابند؛ چه عجب است داستان آدمی که میداند بعد از مرگ او را بازخواست میکنند اما بیخیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت میگذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رؤیاها به خواب میرود.
خدایا تو خود میدانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو از روی آگاهی و کامل و شناخت شخصیام میباشد و هیچ عاملی نمیتواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند بدانید قصد من از جهاد درراه خدا یک هوس یا یک احساس نیست.
از روی آگاهی و با شناخت به اینکه این سفر برایم برگشتی ندارد به این راه میروم و خدای عز و جل را شهادت میگیرم که تاآخریننفس درراه مقدس حق برای یاری دین حق مستحکم و استوار و جانبرکف ثابتقدم باشم در حالی خود را عازم میدان حق علیه باطل میبینم که به لطف خدا قلبم خروشان و جوشان علیه ظالمین و درونم توفنده از مهر رهبرم و در کل از خشم شدهام و از پای ننشینم تا با یاری الله و دیگر رزمندگان، کفر را از صحنه روزگار بردارم و یا اینکه همانند یاران حسین (علیهالسلام) خون خود را در پهندشت میدان، فدای اسلام و قرآن کنم.
در حالی عازم میدانم که جز به خداوند و روز رستاخیز معادش هیچ دیگری را حتی عزیزترین کسانم را یاد ندارم و آنقدر متاع دنیا برایم و در نظرم بیمعنا شده است که حتی نمیخواهم به آنها فکر کنم و در قلبم ندائی به گوش دلم میرسد کهای حب مقام، ای نفس اماره، ای خودپسندی، ای نخوت، ای شرک، ای حسادت، ای غیبتای تهمتای برچسبای اضافهکار، مرا تنها بگذار که برای خدا و در راه خدا کمی آرامش قلبی داشته باشم؛ تا کیای حب مقام مرا به قلاده و بند میکشی؟! و حالا لحظاتی است که بر تمام این صفتهای پست غیرانسانی پشت پا زنم و همه را چون مردارهای پست متعفن از خود دور کنم.
الهی من کمربندم را محکم کرده و به یاری حسین زمان قد علم کردهام تا جان خود را به خریدارش که تویی بفروشم و حالا که در این راه بار سفر بستهام و قدم برمیدارم و بهسوی تو میآیم، تو را به خون سیدالشهداء و خون هفتادودو تن بر دشمن زبون پیروزمان کن و پرچم عدل خود را در جهان به اهتزاز در آور و مرا که عاشق تو بوده و شدهام و آرزویم بعد از پیروزی اسلام شهادت است و بارها چه در کوه بلندقامت باز و دراز و چه در میان نخلهای خرمشهر و چه در پهندشت شرق دجله برای دیدارت مشتاق آمده، مأیوس برگشتهام، این بار تو را به جان مهدی(عج) عزیزت که روزی به همین زودیها ظهور خواهد کرد و امام عزیز را یاری خواهد نمود قسمت میدهم این بار روی زیبایت را به من بنما و مرا دیگر زنده به خانه و کاشانهام برنگردان که دلم میخواهد که در آخرین لحظههای زندگیم بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو به دست پدر و مادر و همسر و فرزندان کوچکم برسد و طومار دفترچه هستیام با چنین برنامهای بسته شود که خود این راه را با دلوجان پذیرایم.
در خاتمه از خداوند میخواهم رهبرم، این امید قلبم همیشه سلامت باشد و انقلابمان تا ظهور امام زمانبر پا و استوار و پیروز باشد و به بازماندگان شهدا صبر و استقامت خداوند عطا بفرماید و همه شما را به نماز و تقوی و صبر و حق پیشنهاد میکنم.
از خداوند بزرگ سلامتی پدر و مادر و برادران عزیزم و خواهرم و همسرم و مهدی عزیزم و طیبه کوچکم را میخواهم.
انتهای خبر/