فرازی از وصیتنامه شهید میرزاجعفر پیری؛
جوانان حسین زمان را تنها نگذارید
شهید میرزاجعفر پیری در وصیتنامه خود نوشته است: ای جوانان ایران، نگذارید امام امت تنها بماند. برای اسلام خدمت فراوانی بکنید و به فرمان امام گوش دهید و حسین زمان را تنها نگذارید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید میرزاجعفر پیری، در اول فروردین ۱۳۴۶ در روستای خاتونبان از توابع شهرستان نورآباد لرستان به دنیا آمد. کودکی آرام و خوش صحبت بود. در ۶ سالگی همراه خانوادهاش به هرسین مهاجرت نمود. تا سوم راهنمایی درس خواند و بعد به علت شروع جنگ درس را رها نمود و وارد بسیج شد و عازم جبهه گشت.
شهید جوانی خوش برخورد، شجاع، ساکت، عاقل و دانا و از دیگر برادرانش مهربانتر و متواضعتر بود. اگر هم کاری در توانش نبود، اما به خاطر شجاعتی که داشت به نحو احسن انجام میداد.
به نماز خواندن و رعایت حجاب بسیار اهمیت میداد. به افرادی که به خدا نزدیک بودند و قرآن را سرلوحه خود قرار میدادند علاقه داشت و از افرادی که به مسائل دینی مثل نماز اهمیت نمیدادند، دوری میکرد.
علاقه شدیدی به امام داشت و آرزوی دیدن امام را در دل میپروراند. آرزوی سلامتی امام را داشت. برای امام بسیار دعا میکرد. بیانات امام را بدون چون و چرا اطاعت مینمود. موضعش همان موضع امام بود.
از افرادی که نسبت به مسائل جامعه و مملکت و رهبری بیتفاوت بودند متنفر بود. با گروهکهای منافق و ضدانقلابی برخوردی تند داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی، عضو این نهاد شد. در پایگاههای بسیج فعالیتهای چشمگیری مثل شرکت در کلاسهای قرآن و گشت شبانه داشت. با تشکیل سپاه عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
انگیزه و هدفش از رفتن به جبهه دفاع از ارزشهای اسلامی، میهن، امام و اسلام بود. رفتن به جبهه را وظیفه هر مسلمان میدانست. در عملیاتهای مختلفی حضور داشت. ابتدا با سمت فرماندهی گروهان فعالیت میکرد در تاریخ یکم اسفند ۱۳۶۴ به تیپ ۲۳ نصرت رفت و فرماندهی گردان خیبر از تیپ ۲۳ نصرت را به عهده گرفت. مسئول خنثیسازی بمبهای شیمیایی و آموزش ش.م.ر بود.
جهانگیر درویشی، همرزم شهید میگوید: شهید به افرادی که در جبهه بودند و میجنگیدند علاقه داشت و میگفت: خوشا به حال آنها که در جبهه هستند. ما هم باید به جبهه برویم نه اینکه در شهر بمانیم.
او دوست داشت در خط مقدم باشد و حاضر نبود از خط مقدم به پشت جبهه بیاید. شهید در جبهه سهبار مجروح شد. یکبار در بمباران هواپیماهای دشمن در استان کرمانشاه از ناحیه پا مجروح شد که حتی چند تن از اقوام نزدیکشان از جمله داماد آنها در آن بمباران شهید شدند. در مرحله دوم، در عملیات کربلای ۵ حین سرکشی از تیمهای رفع آلودگی شیمیایی زخمی شد.
بعد از عملیات نصر ۴، فرمانده تیپ عملیات او را به عنوان جانشین خود معرفی می کند. بعد از برگشتن از خط مقدم نزدیک بیمارستان فاطمهالزهرا (س) در تاریخ نهم مهر ۱۳۶۶ بر اثر اصابت گلوله توپ به پیشانی و جمجمه به شهادت میرسد.
وصیتنامه شهید:
سپاس خداوند را که بزرگتر از آن است که بتوان وصفش نمود، سلام و درود بر محمد و آل محمد (ص) و سلام بر امام خمینی کبیر.
اینک مسئولیتی که بر دوش ما قرار دارد، مسئله جنگ است و این جنگی است که به وسیله ابر قدرتها به ما تحمیل شد و میخواهند ما را به زور به زیر سلطه و استثمار خود بکشانند و این وظیفه فرد فرد ماست که اسلحه به دوش گیریم و در جبهه نبرد کنیم. اکنون من به جبهه میروم و جان خود را در راه اسلام و آرمانم میدهم تا شاید با این قطره خون ناقابل خود یک قدم مثبت در راه هدف و آرمانم برداشته باشم.
و شما پدر، مادر، برادر، همسر و خواهرم! مرا حلال کنید و استقامت و صبر داشته باشید. از انقلاب دفاع کنید. مبادا روحیه خود را ببازید و ناراحت شوید، چون ناراحتی شما، ناراحتی من است. افتخار کنید که فرزندی در راه خدا تقدیم کردهاید.
ای جوانان ایران، نگذارید امام امت تنها بماند. اجازه ندهید دشمن به کشور اسلامی ما تجاوز کند. برای اسلام خدمت فراوانی بکنید و به فرمان امام گوش دهید و حسین زمان را تنها نگذارید.
انتهای خبر/