فرازی از وصیتنامه شهید «مصطفی قاسمپور»؛
افتخار من بوسیدن دست امام است
شهید والامقام «مصطفی قاسمپور» در وصیتنامه خود نوشته است: اکنون که در جبهه هستم تنها آرزویم این است که به خدمت امام بروم و دستش را ببوسم و بر این بوسه افتخار نمایم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید مصطفی قاسمپور هفدهم فروردین ۱۳۴۴، در شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. پدرش علیبخش و مادرش مریم نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم فروردین ۱۳۶۱، با سمت مسئول اعزام نیرو در ذلیجان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید:
بهنام خدای احمد، بهنام خدای علی، بهنام خدای حسن، بهنام خدای حسین و بهنام خدای ۷۲ تن شهدای حزب جمهوری اسلامی و سلام بر تو ای امام عزیز، ای خمینی کبیر و ای وارث خون حسین و سلام بر تو ای بهشتی شهید. ای که امام تو را سیّدالشهدای انقلاب نامید.
اینک بهنام خداوند کریم، وصیّتم را شروع میکنم. شاید که این آخرین و کاملترین سخنانم باشد که بر زبان میآورم، لذا در آغاز، روی سخنم با پدر و مادر و برادران و خواهرانم است.
ای عزیزان: مبادا در شهادتم ناراحت شوید. مبادا برایم شیون و زاری کنید. مبادا برای من سیاه بپوشید که از این کارها منافقین، سوءاستفاده کرده و تبلیغات منفی انجام میدهند. مادر عزیزم، جسدم را تو خود در قبر بگذار و اصلاً گریه نکن تا درسی باشد برای مادران دیگر!
پدر عزیزم: میخواهم که تو در میان مَحلِّه و بازار طوری رفتار کنی که نگویند پسرش را از دست داده، بلکه بگویند فرزندش به حجله دامادی رفته است و شما خواهران و برادران، طوری میان دوستانتان رفتار کنید که دیگران به فیض شهادت پی ببرند.
حال روی سخنم با امام عزیزم میباشد. ای امام کبیر به خدای محمود و احمد و محمّد قسم که هرگز بهجز راه تو راهی پیشه ننموده و جز احادیث پیامبران که همان گفتههای گهربار خودت میباشد به چیزی فکر نکردهام. و اکنون که در جبهه هستم تنها آرزویم این است که به خدمتت آمده و دستت را ببوسم و بر این بوسه افتخار نمایم.
در پایان با شما امّت همیشه در صحنه، سخنانی دارم که ای عزیزان اسلام و امام: ای کسانی که با وحدت خود، پشت آمریکا و سران جنایتکار شرق و غرب را به خاک سیاه مالیدهاید و ای عزیزان که به قول امام، اسلام، جز چند برهه از صدر خویش، چنین جوانانی به خود ندیده است. ای شیران روز و زاهدان شب و ای پاکبازان اسلام، از شما میخواهم همچنانکه تا به حال پشتیبان اسلام و امام بودهاید حالا هم بیش از پیش به کمک امام عزیز به رزم خود با سران کفر جهانی ادامه دهید، مبادا فکر کنید انقلاب پیروز گشت و کارمان تمام شده است، نه، بلکه تازه اوّل کار است و باید دستها را بالا زد و مردانه به میدان آمد و در راه اسلام و امام جانبازی نمود. آری:
در مسـلـخ عـشـق، جـز نـکـو را نکشند روبــه صـفـتـان زشـتـ خـو را نـکـشـنــد
گر عـاشـق صـادقی، ز مـردن مـهـراس که مردار شود، آنکسکه او را نکشند
انتهای خبر/