فرازی از وصیتنامه شهید «حسن نعمتی»؛
دست از پیمانم با انقلاب برنمیدارم
شهید «حسن نعمتی» در وصیتنامه خود نوشته است: خدايا من با امام امت خود ميثاق بسته و به او وفادارم زيرا كه او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندينبار در اين راه شهيد شوم دست از اين پيمان برنمیدارم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید حسن نعمتی در سال ۱۳۴۶ در شهرستان پلدختر به دنیا آمد. دوران کودکی را در پلدختر و تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی همزمان با پیروزی انقلاب ادامه داده و بعد از انقلاب با وجود سن کم و با دستکاری کردن شناسنامه وارد سپاه پاسداران میشود.
وی در بخشهای مختلف سپاه خدمت کرده و علیرغم سن و سال بسیار پائین در سال ۱۳۶۱ در ۱۵ سالگی بهعنوان پاسدار فعالیت میکند.
شهید حسن نعمتی همزمان با آغاز جنگ تحمیلی وارد عرصه نبرد علیه متخاصمین بعث شده و طی چندین ماموریت مسئولیتهای مختلف از جمله معاون گردان و فرمانده گروهان نیروهای رزمنده را بر عهده داشته است.
این شهید والامقام سرانجام در تاریخ سیام آبان ماه ۱۳۶۶ در سن ۲۰ سالگی در سلیمانیه عراق و در منطقه جنگی ماووت در عملیات نصر هشت بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن بر سر و صورتش به شهادت نائل آمده و چون به علت اصابت گلوله بر صورت، پیکر شریفش قابل غسل نبود به آرزوی دیرینهاش یعنی دفن با لباس بسیجی مفتخر میگردد.
این شهید والامقام در وصیتنامهاش اینگونه نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحيم
لا تقولوا لمن يقتل فی سبيل اله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون
نگوئيد كسانی كه كشته شدهاند در راه خدا مردهاند بلكه زندهاند ولی شما درک نمیكنيد.
خدايا بندهای گناهكار و معصيتكار بودم اما تو با نوری كه در قلب من جای دادی من را به راه راست كه صراط مستقيم است هدایت کردی. همان راهی كه پيغمبران و امامان زندگی و جان خود را فدای آن كردند.
اينک من را به اين راه هدايت كردی هزاران بار تو را شكر میگويم و راضیام به رضای تو همچنان كه در قرآن آمده است. الهی رضا برضائک و تسليما لا امرک
خدايا راضیام به رضای تو خدايا اكنون كه احتمال شهادتم میرود، خود را در قالب مرگ میبينم پس ای گلولهها مرا دريابيد و هر آنچه در توان داريد بر بدن من درآوريد.
خدايا من با امام امت خود ميثاق بسته و به او وفادارم زيرا كه او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندينبار در اين راه شهيد شوم دست از اين پيمان برنمیدارم.
چند كلمهای به عنوان وصيت به امت شهيدپرور ايران و خانواده عزيزم دارم؛ میخواهم كه در هر زمان و هر موقع چه خوب و چه بد يار و مددكار امام و ولايتفقيه باشند و مقاوم در برابر مشكلاتی كه از طرف ابرقدرتهای جنايتكار برای انقلاب خونبار اسلامی ايران بهوجود میآيد و سدی مستحكم در برابر شايعه پراكنان و فريب خوردگان وابسته باشيد.
آری برادران عزيز به سوی جبهههای نور عليه ظلمنت بشتابيد كه همانا دشمنان امام حسين هستند و همين رزمندگان ياوران امام حسين هستند و همين رهبر حسين زمان است.
خدايا اگر محبتت شامل حال اين بنده حقير شد و شهادت نصيبم شد به هر نحوی كه خود صلاح دانستی مرا درياب كه اين بدن ضعيف از آن توست.
ای مادر فرخنده چه داری خبر از من
كز گردش ايام چه آمد به سر من
من تازه جوان بودم و اندر چمن گل
شکفته فرو ريخت بال و پر من
انتهای خبر/