حالت تاریک
  • جمعه, 1403/10/07 شمسی | 2024/12/27 میلادی
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن سفیر افلاک | safireaflak هستید؟
منافقان بدانند راهم را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام
فرازی از وصیت‌نامه شهید نوجوان «احمد قبادی»؛

منافقان بدانند راهم را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام

شهید «احمد قبادی‎» در وصیت‌نامه خود نوشته است: چشم‌هایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، احمد قبادی از شهدای نوجوان لرستانی است که در هنگام شهادت ۱۶ سال سن داشت. در یکم خردادماه سال ۱۳۴۸ در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت متولد شد. پدرش علی‌بگ و مادرش عنبربانو نام داشت، دانش‌آموز مقطع راهنمایی بود و با اینکه نوجوانی بیش نبود؛ به ندای ولی و مقتدای خویش، امام خمینی (ره) لبیک گفت و علی‌اکبر وار وارد میادین نبرد شد و در تاریخ ۲۴ مردادماه سال ۶۴ در منطقه عملیاتی چنگوله به سوی معبود خویش پرکشید و پیکر مطهرش را در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت به خاک سپردند.

 

وصیت‌نامه شهید:

«بارالها! به مادران و خواهران و برادران شهدا، صبر و بردباری عنایت فرما تا بتوانند در برابر مشکلات و نارسایی‌ها همچون کوه استوار ایستادگی کنند. بارالها! شهادت ناچیز من را این بنده حقیرت، این بنده گنهکارت را قبول کن.

مادر جان، خواهر جان و برادرجان و دوستان و اقوام! اگر می‌خواهید که من را خوشحال کنید راه مرا ادامه دهید، اگر بخواهید که از آن فرزند امام حسین (ع) دفاع نکنید در آخرت پاداشی نخواهید داشت.

مادر و خواهر و برادرم! اگر که شما را اذیت کرده‌ام مرا ببخشید. خدایا، الهی! راضیم به رضایت. خدایا! اگر زنده ماندنم برای اسلام ثمربخش است مگذار بمیرم وگرنه به شهادتم رسان. باید ما با این صدام آمریکایی بجنگیم تا شهید شویم و به قول امام که می‌گوید: «چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزی از آن ماست».

مادر جان! اگر خبر مرگ من را شنیدی برای من لباس سیاه نپوش چون که انسان فقط برای امام حسین (ع) سیاه می‌‎پوشد. چشم‌هایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام و من از شما می‌‎خواهم که جنازه من را در اولادقباد به خاک بسپارید و من از شما می‌خواهم که برای امام همیشه دعا کنید و اگر که من شهید شدم یک پرچم سبزی در خانه زنید.

مادر جان! اگر خواستی هم که گریه کنی به یاد آن کس که در صحرای کربلا شهید شد و هیچ کس نبود برای او گریه کند گریه کن. مادر! تو مرا بزرگ کردی و برای من رنج کشیدی، اما می‌‎دانی که اسلام کمک می‌خواهد. باید به جبهه‌ها برویم و جهاد کنیم که دشمنان اسلام نتوانند سرزمین اسلامی‌مان را بگیرند.

مادر! اگر که جنازه من به دست شما نرسید باز هم یک پرچم در گلستان اولادقباد بزنید و در روی آن بنویسید: «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)». مادر! دعا برای امام خمینی از یادت نرود حتماً برای امام دعا کنید و از خدا بخواهید اسلام را پیروز کند».

انتهای پیام/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از