یادداشت؛
نقش زن در شکلدهی تمدن اسلامی
اگر قرار است تمدن نوین اسلامی از دل جامعه ایرانی برخیزد، باید باور کنیم که قلب تپنده این حرکت، زن است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیرافلاک»، حجتالاسلام محمد ولیپور، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه لرستان نوشت: در روزگاری که جهان بیش از هر زمان دیگری با بحران معنویت، فروپاشی اخلاق و فرسودگی بنیانهای اجتماعی روبهروست، سخن گفتن از «تمدن نوین اسلامی» تنها یک آرزو یا شعار نیست؛ بلکه ضرورتی است برای بازسازی دوباره هویت انسانی.
در این مسیر، مهمترین مسئله نه سازههای تکنولوژیک است و نه افزایش شاخصهای سختافزاری قدرت؛ تمدن، از انسان آغاز میشود و انسان از دامان مادر. از همین روست که سخن درباره نقش زن، سخن درباره آینده جامعه است؛ آیندهای که بدون حضور فعال، آگاهانه و اصیل زن ایرانی قابلتصور نیست.
تمدنسازی، فرایندی نرم و طولانیمدت است؛ کاری که به دست انسانهایی ساخته میشود که شخصیتشان با عقلانیت، اخلاق و ایمان شکلگرفته است. اینجاست که زن، نه در حاشیه، که در متن تحول قرار میگیرد. زن ایرانی امروز، وارث تاریخی پربار و حامل آموزههایی است که میتواند او را در جایگاه فاعل اصلی تمدن نوین اسلامی قرار دهد؛ نه چونان یک نماد تزئینی، بلکه بهعنوان معمار هویت فرهنگی و اجتماعی جامعه.
تاریخ اسلام، برای اثبات این حقیقت نیازی به بازخوانیهای پیچیده ندارد. حضرت خدیجه کبری (س) در آغاز رسالت، شریک راهبردی یک انقلاب توحیدی بود؛ حضرت فاطمه زهرا (س) در حساسترین پیچ تاریخی، معیار عدالت و هویت شد و حضرت زینب کبری (س) باقدرت بیان و مدیریت افکار عمومی، نهضتی را که میخواستند خاموش کنند به جریانی ماندگار بدل کرد. اینها صرفاً روایتهای احساسی نیستند؛ سندهاییاند از اینکه زن مسلمان همواره در نقطه آغاز و ادامه تمدن نقشآفرین بوده است.
نگاه اسلامی به زن، بر سه ستون استوار است: کرامت انسانی، مسئولیت اجتماعی و نقش تمدنی. زن، پیش از هر چیز، انسان کامل است؛ صاحباختیار و مسئولیت. سپس مربی نسل است؛ کسی که نخستین و مهمترین الگوی تربیتی انسانهاست و در نهایت عامل اجتماعی؛ عضوی فعال در تولید علم، معنا، فرهنگ و اخلاق. این نگاه، نه با سنتهای غلطی که زن را به حاشیه میرانند سازگار است و نه با الگوهای غربی که هویت زن را به کالای مصرفی تقلیل میدهند.
در اندیشه انقلاب اسلامی، خانواده «کارخانه انسانسازی» است و مادر، مهندس اصلی این کارخانه. اوست که امنیت روانی، ایمان، اخلاق و مسئولیتپذیری را در جان نسل جدید مینشاند؛ ارزشهایی که هیچ فناوری و هیچ نهادی قادر به جایگزینی آن نیست. در جهانی که بحران هویت نسل جوان به یک معضل جهانی تبدیل شده، نقش مادر ایرانی بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا میکند.
اما نقش زن در این تمدن، فقط به خانه محدود نمیماند. جامعه اسلامی به حضور زن در عرصه علم، رسانه، هنر، مدیریت و فعالیتهای فرهنگی نیاز دارد؛ نیازی واقعی و تمدنی. زن ایرانی امروز باید در خط مقدم پژوهشهای علمی، تولید محتوا، مدیریت فرهنگی، سلامت اجتماعی و حکمرانی اخلاقی قرار گیرد. او همزمان میتواند مادر باشد و فعال اجتماعی؛ این دو نقش نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگرند.
آینده تمدن اسلامی، نقطههای روشنی از حضور زنان را پیش روی ما میگذارد: زنانی که در علوم نوین پیشگاماند؛ زنانی که هویت فرهنگی جامعه را مدیریت میکنند؛ زنانی که شبکههای سلامت اجتماعی را سامان میدهند؛ زنانی که در نهادهای مدنی و تصمیمسازی فرهنگی، صدای عقلانیت و عدالتاند.
اگر قرار است تمدن نوین اسلامی از دل جامعه ایرانی برخیزد، باید باور کنیم که قلب تپنده این حرکت، زن است؛ زنی دارای کرامت، اندیشه و اختیار؛ زنی که نه منفعل است و نه دنبالهرو؛ زنی که در لحظههای حساس تاریخ، همواره راه را گشوده و امروز نیز میتواند آیندهای نو بسازد. تمدن از اینجا آغاز میشود؛ از زن ایرانی.
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!