فرازی از وصیتنامه شهید «روحاله سپهوند»؛
پیرو ولایتفقیه باشیم
شهید «روحاله سپهوند» در وصیتنامه خود نوشته است: اطاعت از فرمان کتاب قرآن کنیم و پیرو ولایتفقیه باشیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید روحاله سپهوند دهم تیر ۱۳۴۴، در روستای درهدزدان از توابع شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. پدرش صیدعزیز و مادرش ماه سلطان نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزارش در شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید:
بسمالله الرحمن الرحیم الحیوه الدنیا الا قطع الغرور. اینکه دنیا جز فریب و غرور چیزی نیست.
وصیتم به تو است ای برادر پاسدار: ای نور چشمان امام ای سرباز امام زمان (عج)!
برادر عزیزم نکند خدای نکرده دل امام را برنجانی، نکند با کردار و اعمالت امام زمان (عج) را از خودت ناراحت کنی.
بدانید که دنیا محل امتحان است محل کشت است و در روز محشر باید نتیجه آن را ببینی.
آنکس بدبخت است که در روز قیامت خداوند نتیجه کردارش را به دست چپ او بدهد پس چه باید کرد که امام زمان (عج) از ما راضی باشد؟
معلوم است اطاعت از فرمان کتاب قرآن کنیم و پیرو ولایتفقیه باشیم.
بلی عزیزان حرفهای امام را به دل پذیرا باشید توجه کنید بهفرمان امام گروهگرائی نکنید! باندبازی نکنید! شما باید بهفرمان خدا که امام میفرماید عمل کنند.
دستهبازی در سپاه درست نکنید و جز هیچ دسته و گروه در میان مردم نباشید که دیگران هم از این رفتار شما سوءاستفاده کنند.
مسائل سپاه را به بیرون نکشانید و یا مسائل خانواده را به سپاه نکشانید!
سعی کنید با مردم خوش رفتار باشید.
یک پاسدار باید درسش را از حسین (ع) بیاموزد جبههها را گرم نگهدارید.
این جنگ همان جنگ رسول خداست با ابوسفیان، این جنگ همان جنگ حسن (ع) است با معاویه و علی (ع) است با منافقین.
این جنگ همان جنگی است که حسین (ع) با یزید در صحرای کربلا کرد و حسین (ع) بهترین ارمغان و هدیه را برای ما بهجا گذاشت، آنهم شهادت است.
در این زمان ما هم دنبال فرزند حسین (ع) راه میرویم و به او اقتدا میکنیم چون راه امام ما راه حسین (ع) است و میگوئیم حسین جان اگر در کربلایت نبودیم الآن در کربلای ایران داریم میجنگیم و به ندای تو لبیک میگوئیم و خداوند را شکر میکنیم که چنین توفیقی عنایت فرمود که در این زمان باشیم و علیه دشمنان اسلام بجنگیم.
آری برادران عزیز، ما هرکجا برویم آخر مرگ به سراغمان میآید پس چهبهتر قبل از اینکه مرگ به سراغ ما بیاید ما دنبال او برویم و او را در آغوش بگیریم آنهم مرگ سرخ که علی (علیهالسلام) آن را شیرینتر از پستان مادر و قاسم (علیهالسلام) آن را شیرینتر از عسل تشبیه میکند و عزیزان ما آن را سعادت و آرزوی خود میدانند برای یک پاسدار در بستر مردن ننگ است.
سرباز امام زمان باید در خون خود غلطان شود. به پست و مقام نچسبیده که آنهمه رفتنی هستند چه کسی در پشت میزها مانده است که ماها بمانیم.
این حقیر افتخار میکنم و خدا را شکر میگویم که چنین سعادتی به بندهاش عنایت فرموده در میان سربازان امام زمان (عج) باشم و بهفرمان امام لبیک گویم و به جبههها آمدم.
بهجایی آمدم که رحمت خدا برآن نازل میشود و یکلحظه آن را به تمام دنیا نمیدهم اگر قدرش بدانم.
از برادران عزیزم میخواهم مواظب مادرم باشید. شما او را دلداری کنید چون راهی که من انتخاب کردهام راه حسین (علیهالسلام) است راه علیاکبرهاست برای من افسوس نخورید که تنها راه اسلام همین است و آرزوی من بوده است از خواهرانم میخواهم که صبر داشته باشید. سنگر شماها حجاب است و با حجاب خود مشت محکمی به دهان ابرقدرتها بزنید.
خدایا هدایتم کن زیرا میدانم که گمراهی چه راهی است. خدایا راهنمایم باش زیرا میدانم هرکس که شیطان راهنمای اوست به چه بلایی میرسد.
خدایا از غرور و خودخواهی نجاتم ده. خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را در نظرم جلوهگر ساز تا فریب زرق و برق دنیا را نخورم. خدایا کمکم کن تا غیر از تو دل به کسی نبندم. خدایا من بنده کوچک تو هستم نظر لطفی به بنده گنهکار نما و او را قبول کن. خدایا پر کاهی هستم در مقابل طوفانها به من دیدهای با بصیرت ده تا غیر از تو کس دیگر را نبینم.
خدایا بارهاست که این وصیت را از نو نوشتهام و دوستانم یکبهیک رفتند. خدایا نکند که بار دیگر برگردم و از نوقلم بردارم و چیزهای دیگری بنویسم.
خدایا دیگر طاقت دیدن شهادت عده دیگر از عزیزان را ندارم. پنج سال است که دنبال تو میدوم ولی تو مرا قبول نمیکنی.
میدانم که گناهکار هستم هنوز به آنجا نرسیدم. ای خدا به لطف و کرمت مرا بپذیر در خانهات را میزنم در را به روی بنده گناهکارت بازکن. خدایا توفیقی عنایت فرما تا در کنار حسین (علیهالسلام) باشم چون عشق و علاقه زیاد به حسین (ع) دارم و هرچه دارم از مقام آن بزرگوار است.
انتهای خبر/