یادداشت؛
بررسی میزان مشارکت در انتخابات اخیر
مسعود کریمی بیرانوند، کارشناس مسائل سیاسی نوشت: برای اینکه میانگین شرکت در انتخاباتها را به دست بیاوریم چند راه داریم، یکی اینکه ببینیم بعد از انقلاب میزان مشارکت به طور میانگین چقدر بوده و الان چقدر شده است؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، وقتی میخواهیم موفقیت در یک امر را ارزیابی کنیم باید حداقل دو پارامتر را در نظر بگیریم، اول هدف و انتظاری که داشتهایم و دوم موانعی که بر سر رسیدن به این هدف وجود دارند.
در رابطه با هدف قابل انتظاری که از میزان مشارکت مردم داریم، ما باید ببینیم میانگین و استاندارد شرکت در انتخاباتها چقدر است؟ قرار نیست همه مردم در انتخابات شرکت کنند و این ایدهآلی است که فقط در ذهن یافت میشود اما واقعیت این گونه نیست.
برای اینکه میانگین شرکت در انتخاباتها را به دست بیاوریم چند راه داریم، یکی اینکه ببینیم بعد از انقلاب میزان مشارکت به طور میانگین چقدر بوده است و الان چقدر شده است؟
در ۴۰ سال بعد از انقلاب بحث قهر کردن مردم با نظام را نداشتیم و مردم همواره پشت نظام بودند، بر اساس آمار در ۱۱ دوره قبلی مجلس میانگین ۵۴ درصد مردم در انتخابات شرکت کردهاند.
در انتخابات سال ۱۴۰۲ میزان مشارکت ۴۱ درصدی رخ داده است که میبینیم فاصله زیادی با ادوار گذشته نداریم هر چند یک درصد کاهش مشارکت هم برای ما قابل قبول نیست.
اگر مشارکت مردم در انتخابات را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم میبینیم که قبل از انقلاب نیز انتخابات مجلس برگزار شده اما مشارکت در آن زمان بسیار پائین بوده است و اکنون اوضاع مشارکت مردم نیز نسبت به قبل از انقلاب خیلی خوب است.
یک راه دیگر برای اینکه میانگین شرکت در انتخابات را به دست بیاوریم این است که مشارکت در جمهوری اسلامی را با دیگر کشورها مقایسه کنیم، کشورهای زیادی در دنیا وجود دارند که انتخاباتشان با ۳۰ تا ۴۰ درصد مشارکت درحال انجام است و آمار ۶۰ درصد یک آمار خیلی خوب در نظر گرفته میشود.
شرکت در انتخابات در تعدادی از کشورها الزامی است و عدم مشارکت جرمانگاری شده است همچنین در تعداد زیادی از کشورها به دلیل پارلمانی بودن و اداره کشور بر اساس مالیات های مردمی، شرکت در انتخابات اهمیت مضاعفی پیدا میکند.
اما یک راه دیگر برای اینکه متوجه شویم که آیا این انتخابات خوب بوده یا نه؟ باید موانع و چالشها را در نظر بگیریم.
در رابطه با موانع و چالشها باید در نظر بگیریم که در دنیا فقط علیه جمهوری اسلامی ایران به این اندازه تولیدات رسانهای مختلف و تبلیغات برای عدم حضور مردم در انتخابات انجام میشود.
مردم ایران به تبلیغات و حملات رسانهای دشمنان توجه ندارند اما منطقی است که این همه هزینه دشمن حداقل پنج درصد تأثیرگذار باشد زیرا درصد خیلی کمی از مردم با تبلیغات دشمن در انتخابات شرکت نمیکنند.
یک سری از موانع در رابطه با عدم حضور مردم در انتخابات به عملکرد مسئولان بر میگردد؛ در کشور ما مشکلات اقتصادی وجود دارد و این مشکلات باعث کاهش مشارکت شده است، به هر حال مسئولان قولهایی دادند و باید مشکلات را حل کنند، این به معنی این نیست که مردم از اصل نظامزده شدهاند و قطعاً اگر مشکلات حل شوند مردم با اصل نظام مشکل ندارند.
باید این را نیز بدانیم که چند درصد از مردم در هر صورت در انتخابات مجلس شرکت نمیکنند و فقط در صحنههای حساس حضور دارند که البته سیاسی نبودن آنها به معنای ضد جمهوری اسلامی بودن نیست.
در اندیشه مردم سالاری دینی شرکت مردم در انتخابات فقط یک وسیله و توجیه برای مشروعیت نظام نیست، در مردم سالاری دینی و جمهوری اسلامی اصل بر این است که مردم در حل مشکلات و پیشرفت کشور حضور داشته باشند چون هدف رشد مردم است و رشد مردم جزء با مشارکت خودشان در انتخابات میسر نیست.
جمهوری اسلامی صادقانه میگوید که مردم برای حل مشکلات در انتخابات شرکت کنند و مردم هم متوجه اهمیت این موضوع شدهاند لذا درصد کمی از مردم که نظام را قبول دارند متوجه حساسیت حاکمیت شدهاند و برای اینکه ناراحتیشان را ابراز کنند میگویند ما رأی نمیدهیم تا مسئولان به خودشان بیایند.
ما باید این موضوع را در جامعه فرهنگسازی کنیم که انتخابات برای مردم و پیشرفت کشور مهم است نه به این دلیل که اگر درصد مشارکت پائین باشد نظام سقوط میکند!
موانع دیگر به نحوه برگزاری انتخابات برمیگردد، در کشور ما قانون انتخابات مجلس جالب نیست؛ برای مثال در خرمآباد تعداد زیادی از نامزدها برای کرسی مجلس ثبت نام کردند درصورتی که تشخیص درست نامزد اصلح در یک هفته کار دشواری است، در حالی که میشود به صورت مرحلهای نامزدها پالایش شوند و انتخابات نهایی با حضور حداکثر ده نامزد برگزار شود؛ انسان ها وقتی کاری برایشان سخت و گیجکننده باشد، کم کم نسبت به آن سرد و زده میشوند.
امکانات برگزاری انتخابات را نیز باید در نظر بگیریم، سبک زندگی مردم تغییر کرده و کارهای مهم را با رایانه و گوشی انجام میدهند اما همچنان انتخابات در کشور ما سنتی و حضوری برگزار میشود؛ باید نحوه برگزاری انتخابات را باتوجه به ابزار و امکانات تسهیل کرد و اگر انتخابات به صورت الکترونیکی و حضوری برگزار شود مشارکت نیز بالاتر میرود.
مانع دیگر اینکه در انتخابات مجلس بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری، رأی دهنده باید حتماً رأی خود را در همان حوزه انتخابیه به صندوق بیندازد لذا جمعیت زیادی از ایرانیان خارجنشین که مشکلی هم با نظام ندارند، نمیتوانند رأی دهند.
حتی در داخل کشور هم بسیاری از افراد که روز انتخابات در شهر خودشان به سر نمیبرند برای مثال دانشجویان یا افراد مسافر انگیزه زیادی برای رأی دادن ندارند در حالی که در شهر خودشان حتماً رأی میدادند.
یک مانع دیگر عدم ورود افراد و گروههای زیاد در رقابتها، تبلیغاتهای نامزدها و ستادهایشان است، قانون انتخابات به درستی برخی نهادها و افراد حقوقی را از دخالت در رقابت های انتخاباتی منع کرده است اما متأسفانه تعداد زیادی از افراد و گروهها بیجهت خود را کنار میکشند و منع خودخواسته و خودساخته میکنند.
تأکید بر اینکه مشارکت بالا مهم است به تنهایی دردی را دوا نمیکند، انتخابات وقتی معنا پیدا میکند که ما در مورد مصادیق انتخاب یعنی نامزدهای انتخاباتی بحث و جدل کنیم، پرشور بودن انتخابات با هیجانی شدن رقابتها رابطه مستقیم دارد اگر قرار باشد تمام افرادی که در بسیج، مساجد، نهادهای وابسته به رهبری و روحانیت، حراستها، گزینشهای ادارات و ... مشغول هستند در انتخاباتها بیطرف باشند، مردم هم وقتی میبینند افراد مذهبی و انقلابی خودشان را هزینه نمیکنند، به تبع آنها هم انگیزهشان را از دست میدهند و کاسه داغتر از آش نمیشوند.