فرازی از وصیتنامه شهید محمدمراد چراغی؛
باید شهید شوم تا آینده بماند
شهید «محمدمراد چراغی» در وصیتنامه خود نوشته است: از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیرافلاک»، شهید «محمدمراد چراغی» در وصیتنامه خود نوشته است: بارالها، پروردگارا، معبودا، معشوقا، مولایم، من ضعیف و ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه تحمل عذاب تو را میتوانم بکنم؟
خدایا، مرا ببخش از گناهان من درگذر، تو کریم و رحیم هستی، خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار ماندیم. خدایا های و هوی بهشت را میبینم چه غوغایی، حسین به پیشواز یارانش آمد. چه صحنهای فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، دوستان عیسی، هم کیشان محمد، همسنگران علی، همفکران حسین، همگامان خمینی از سنگر کربلا آمدهاند. چه شکوهی.
خدایا به محمد (صلی الله و علیه و آله)بگو که پیروانش حماسه آفریدند به علی (علیه السلام) بگو که از سنگر کربلا آمده اند، چه شکوهی، خدایا به محمد (صلی الله و علیه و آله) بگو که پیروانش حماسه آفریدند به علی (علیه السلام)بگو که شیعیانش قیامت بپا کردند و به حسین (علیه السلام) بگو خونش در رگها همچنان میجوشد.
بگو از آن خونها سروها روئید. ظالمان سروها را بریدند. اما باز هم سروها روئید. خدایا نمیدانی که چه می کشیم. پنداری که چون شمع ذوب میشویم.
ما از مردن نمیهراسیم اما میترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر سوزیم هم که روشنائی میرود و جای خود را دوباره به شب میسپارد پس چه باید کرد؟
از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود.
عجب دردی چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم. آری همه یاران سوی مرگ رفتند. در حالیکه نگران فردا بودند.
من با امام خمینی میثاق بستهام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زندهام و زندهام کنند دست از او نخواهیم کشید.راه سعادت بخش حسین (علیه السلام)را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنیم.خدایا بارالها.
من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را دشمن در اوج دردش از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند. پاهایم را در خونین شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار دشمنان مکتبم ببینند که گرچه چشمها دستها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفته اند اما یک چیز را نتوانسته اند که بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم به مطلق جهان هستی و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است. خدایا جندالله را که با سوگند به معشوقم به مطلق جهان هستی و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است.
خدایا جندالله را که با سوگند به ثارالله در لشگر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است حمایت کن.قال علی (ع):ان الجهاد اشرف الاعمال بعد الاسلام.
بهدرستی که جهاد شریفترین اعمال است بعد از اسلام و هو قوام الدین و الا جرفیه عظیم مع العزن و النعه.آوردن و جهاد قوام دسن است و اجر جهاد بزرگ است البته با عزت و شرف (تفسیر الثقلین)
انتهای خبر/