روایت معبری با شمیم ۴ مرد آسمانی؛
کوچهای در لرستان که گذرگاه شهادت شد
گوشهای از الیگودرز زیبا، شهر لالههای واژگون یک کوچه با نام و یاد چهار لاله در خون غلتیده برای ساکنان آسمان و زمین میدرخشد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیرافلاک»، شهدای دوران ۸ سال دفاع مقدس برای حفظ حریم این مرز و بوم جانانه جنگیدند و جان خود را برای سرافرازی ایران اسلامی فدا کردند و امروز امنیت و آسایش کشور مرهون رشادت و دلاورمردی این جان برکفان است که از خود گذشتند تا ما به آرامش برسیم.
امروز در هر کوی و برزنی نام شهدا آذین شده است تا راه این قهرمانان محله را فراموش نکنیم و شهامت و ایثار آنها را سرلوحه کار خود قرار دهیم. و اما میخواهیم از چهار قهرمان یک کوچه بنویسیم که آبروی محله شدند و با شهادت و جانفشانیشان درس ایثار، شهامت و مردانگی را به ما آموختند.
شهیدان «محمدرضا و علی محمد بابایی» و «ابراهیم و اسماعیل طاهری» از شهدای شهر الیگودرز هستند در دوران دفاع مقدس به فیض شهادت نائل آمدند و امروز یک کوچه به نام آنها مزین شده و «کوچه چهار شهید» نام گرفته است.
شهیدان «محمدرضا و علی محمد بابایی» دو پسر عمو و شهیدان «ابراهیم و اسماعیل طاهری» پدر و پسری هستند که برای دفاع از خاک وطن مردانه جنگیدند و آسمانی شدند.
در کوچه چهار شهید دانشآموز و معلم درس شهادت و شهامت را خوب مشق میکنند و پیر و جوان برای دفاع از وطن خاکریز به خاکریز سبقت میگیرند؛ آری اینجا بوی شهادت میدهد و کاسب آن ایثار و شهادت را کسب و کار خود میداند و نظامی آن پیشتازی در عملیاتها را رزق خود میداند.
شهید ۱۷ ساله کوچه چهار شهید
«شهید علی محمد بابایی»، شهید ۱۷ ساله و دانشآموز کوچه چهار شهید الیگودرز که به «صادق» معروف است هفتم اسفندماه سال ۶۲ برای دفاع از وطن در تنگه چذابه به شهادت رسید.
این شهید والامقام یک ماه قبل از شهادتش در قالب یک وصیتنامه نوشت: «خون خود را در راه درخت تنومند اسلام هدیه میکنم. سفارش این برادر حقیر به شما ملت قهرمان و شهیدپرور این است که با نگهداشتن سنگرهای پشت جبهه و مبارزه پیروزمندانه خود از توطئههای منافقین داخلی و خارجی و فرصت فساد و کجروی در میان خودتان جلوگیری کنید. اطاعت از رهبری و ولایت فقیه که تمام پیروزیهایمان از اطاعت صحیح ایشان و تمام شکستها و ناموفقیتهایمان از نافرمانی او بوده را سرلوحه خود قرار دهید. قدر این امام را بدانید که واقعاً همچون رهبری در تاریخ سابقه ندارد امیدوارم مسئله اطاعت و سلسله مراتب را رعایت کنید و از کلمات گهربار رهبر حداکثر استفاده را ببرید».
شهید محمدرضا بابایی از فرماندهان دسته خط شکن بود که ششم اسفندماه سال ۶۴ در عملیات والفجر ۹ و در جبهه هزار قله سلیمانیه به فیض شهادت نائل آمد و به پسر عمومی شهیدش پیوست.
بخشی از وصیتنامه معلم شهید محمدرضا بابایی
«اطاعت از رهبر کلید پیروزی و مخالفت با او ننگ همیشگی است. خدا مرا داده، اکنون مرا خوانده. پدرم درود بر تو باد که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. من همه چیزم را حتی جانم را با اطلاعات از فرمان امام معاوضه کردم. سفارشم به همه این است که از معصیت، دروغ، تهمت، برچسبزدن به دیگران، نان کسی را بریدن، آزار با دست و زبان، خرد کردن شخصیت دیگران و از حیف و میل کردن اموال بیتالمال بپرهیزید و حافظ نظام مقدس جمهوری اسلامی باشید».
محمدناصر بابایی برادر شهید محمدرضا بابایی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «سفیرافلاک» اظهارداشت: شهید محمدرضا معلم و مجرد بود، این شهید همیشه در کار خیر پیش قدم بود و علاقه زیادی به بچههای روستا داشت به طوری که با هزینه شخصی برای دانشآموزان وسایل ورزشی تهیه میکرد.
وی افزود: این معلم شهید هنگام خدمت در آموزش و پرورش، سختترین ماموریتها و مناطق دورافتاده و صعبالعبور را برای خدمت انتخاب میکرد و با موتورش برای تدریس به روستاهایی همچون فرسش، قرح خون، جوزیر و باغ سکانه میرفت.
برادر شهید محمدرضا بابایی به شهامت و شجاعت شهید محمدرضا بابایی اشاره کرد و گفت: برادرم در میدان جنگ بسیار شجاع بوده بهطوری که در جبهه سختترین ماموریتها به وی واگذار میشد و لقب شیر به او داده بودند.
شهادت ابراهیم و اسماعیل کوچه چهار شهید
و اما ابراهیم و اسماعیل دوران هشت سال دفاع مقدس و پدر و پسر کوچه چهار شهید الیگودرز به فاصله دو سال به فیض شهادت نائل آمدند و افتخار و آبروی محله شدند.
شهید ابراهیم طاهری پدر شهید والامقام اسماعیل طاهری شغلش نجاری بود و حدود ۶ بار به جبهه اعزام شد و سرانجام در درگیری مستقیم با کردهای معارض (کومله) که در مقابل جمهوری اسلامی ایستادند، مجروح و سرش را از تن جدا کردند. این شهید سرافراز در سن ۵۹ سالگی و در هفتم مهر ماه سال ۶۶ آسمانی شد و به فرزند شهیدش پیوست.
شهید اسماعیل طاهری فرزند شهید ابراهیم طاهری متولد ۲۰ آبان ماه سال ۱۳۳۳ بود که با اتمام تحصیلات مقطع دبیرستان وارد ارتش میشود و سپس با شروع جنگ تحمیلی از طریق لشگر ۱۶ زرهی به جبهه اعزام میشود و سرانجام آذر ماه سال ۶۴ در منطقه سردشت کردستان بر اثر انفجار مین به شهادت میرسد.