حالت تاریک
  • سه‌شنبه, 1403/02/11 شمسی | 2024/04/30 میلادی
فرازی از زندگی‌نامه شهید «جلال کاوند»؛

مداحی که آرزو داشت بی سر شهید شود

مداحی که آرزو داشت بی سر شهید شود

شهید «جلال کاوند» برادر شهید «جمال کاوند» است که در خردادماه 1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران به شهادت رسید. او همیشه در صحبت‌هایش می‌گفت چه زيباست كه مانند حسين بی سر به لقا يار رفتن.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید جلال کاوند در سال ۱۳۳۲ در بروجرد، به دنيا آمد. وی تحصيلاتش را تا مقطع راهنمايی، در بروجرد سپری كرد. هنگام فراغت از تحصيل؛ به ويژه در تعطيلات تابستانی با كار و تلاش فراوان مخارج شخصی و تحصيلی خود را به دست می‌آورد.

پس از آن جلال برای تامین هزینه زندگی خانواده ترک تحصیل نمود و راهی تهران شد، در تهران در کارگاه خیاطی مشغول به کار شد.

وی به علت علاقه زیادی که به قرآن داشت اوقات فراغتش را در جلسات تعلیم قرآن و مراسم مذهبی می‌گذراند، حضور در این کلاس‌ها باعث آشنایی و صمیمیتش با افراد مذهبی همچون شهید بروجردی شد.

قیام ۱۵ خرداد جلال را با تفكرات حضرت امام خمينی(ره) آشنا کرد و از همان اوایل، به پيروی از خط و مشی ایشان پرداخت.

شهيد كاوند فعالیت‌های انقلابی‌اش در قالب پخش نوار، اعلامیه و عکس حضرت امام(ره) شروع و چشمگیر شد، به همین علت ساواک درصدد تعقیبش برآمد، سپس به زادگاه خود بروجرد بازگشت.

وی به طور ناشناس به فعالیت‌هایش ادامه داد و پلی بین انقلابیون بروجرد و تهران برقرار کرد. انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و جلال در همان ۵۷ با فاطمه آزما ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر و دو فرزند دختر شد.

شهید کاوند در ۲۶ مهر ماه ۱۳۵۹ ملبس به لباس سبز پاسداری شد، در مدت خدمتش مسئولیت‌های مختلفی را به عهده گرفت از جمله: مسئول واحد عملیات بروجرد، مسئول دفتر فرماندهی بروجرد، معاون اطلاعات سپاه بروجرد، فرمانده گروهان و فرمانده گردان.

شهيد جلال كاوند در زمان حضورش در كردستان، تمام حركات ضد انقلابی را زير نظر می‌گيرد و در درگيری‌های مختلف كردستان و حوادث دردناک آنجا همواره يكه تاز مقابله با ضدانقلابیون بود. با اين كه بسيار ملايم و نرم بود؛ اما در مقابل گروهک‌های منحرف و عناصر خود فروخته و وابسته، با شدت عمل و بر مبناي «اشداء علی الكفار» برخورد می‌كرد.

 

تواضع و اخلاق شهيد

هيچگاه «من» نمی‌گفت و از خودش تعريف نمی‌كرد و هميشه به دنبال كار بود. آنچه برای او مطرح بود، فداكاری و ايثار و مبارزه بود. جهاد و فداكاری او در حد عالی بود. پاكی و بی‌آلايشی شهيد جلال كاوند در بين همرزمانش همواره سخن روز بود.

ايشان به عنوان فرماندهی كه مسئوليت يک تيپ را بر عهده گرفته بود می‌كوشيد كه مبادا لحظه‌ای از خضوع و خشوع نسبت به حضرت حق غافل باشد.

هنوز پاسداران بروجرد، طعم دلنشين دعای صبحگاهی او را در ذهن دارند و با لحن زيبايی كه دعا را می‌خواند. شهيد كاوند گاهی نيز مداحی می‌كرد: ای خوشا با فرق خونين در لقای يار رفتن!

شهید جلال کاوند در عملیات بیت‌المقدس از ناحیه چشم مورد اصابت ترکش قرار گرفت و مجروح شد ولی این مجروحیت خللی بر اراده‌اش در مقابله با دشمنان و متجاوزان وارد نکرد و پس از بهبودی بی‌درنگ به مناطق عملیاتی رفت. او همیشه در صحبت‌هایش می‌گفت: چه زيباست كه مانند حسين بی سر به لقا يار رفتن.

سرانجام جلال در سوم خرداد ماه سال ۶۵ بر اثر اصابت ترکش در منطقه «حاج ­عمران» سرش از تن جدا شد و به آرزويش؛ يعنی به فیض شهادت در راه خدا رسید.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از