فرازی از زندگینامه شهید «محسن هاشمی»؛
شهید دانشجویی که در صورکوه به شهادت رسید
شهید «محسن هاشمی» در منطقه عملیاتی صورکوه گلولهای به قلبش اصابت کرد و با گفتن «یا حسین» بر زمین میافتد و به همرزمانش میگوید چشمها و دهان مرا ببندید و بعد از جاری شدن شهادتین به آرزوی دیرینهاش «قرب الی الله» میرسد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید محسن هاشمی ششم خرداد ۱۳۴۳ در شهرستان الیگودرز قدم به عرصه وجود نهاد. شهید دوران کودکی خود را که جامعه سراسر فساد و دروغ بود تحت سرپرستی پدر بزرگوارش که فردی مبارز بود هدایت شد تا بتواند کشتی خود را از بحر طوفانی سالم به ساحل رساند.
دوران ابتدایی را در شهرستان الیگودرز به اتمام رساند و دوران راهنمایی وی با انقلاب اسلامی مصادف بود. در این دوران بود که شهید علاقهای شدید نسبت به انقلاب و رهبر داشت و مبارزات خود را علیه دستگاه حکومتی آغاز کرد و با تاسیس پایگاههای مقاومت شهری به عضویت پایگاه شهید رجایی درآمد.
همراه برادرش و یار دیرینهاش شهید غلامعلی کریمی و طی خدمات شایانی که در این نهاد از خود نشان داد، به عنوان مسئول پذیرش و تبلیغات پایگاه منصوب شد.
برای اولینبار در سال ۱۳۶۱ به جبهه جنوب اعزام شد و در این ایام شهید ۱۵ سال داشت و با اصرار زیاد و توافق پدر و مسئولین اعزام راهی جبههها گشته و در این مدت به عنوان دژبان به وطن خود خدمت کرد.
شهید برای بار دوم در سال ۱۳۶۲ به جبهه جنوب بستان رفت و به عنوان تخریبچی همراه شهید غلامعلی کریمی مشغول خدمت گردید.
شهید برای بار سوم به منطقه زبیدات رفت و در عملیات والفجر ۶ شرکت نمود و از ناحیه دست مجروح گردید و پس از مدتی برای بار چهارم عازم جبهههای غرب گشت و در عملیات فتح ۵ شرکت نمود.
در این عملیات که منجر به آزادسازی قلههای سر به فلک کشیده ماووت گشت عدهای از همرزمان شهید به شهادت رسیدند.
شهید سید محسن هاشمی بعد از پایان این دوران موفق به اخذ دیپلم گشت و پس از موفقیت در کنکور در سال ۶۶ و ۶۷ در دانشگاه علوم عالی کاشان ادامه تحصیل داد و همچنین در قسمت جهاد دانشگاهی مشغول به کار شد و به عنوان مکبر نماز جماعت مدرسه عالی خدمت مینمود. با شهادت دوست دیرینهاش دیگر زندگی برای او معنی نداشت و جنگ با متجاوزین را در این مقطع از زمان بر تحصیل ترجیح داد.
وی برای آخرین بار در شانزدهم خرداد ۱۳۶۷ بعد از اتمام مجلس چهلم شهید کریمی راهی جبهه شد. وی در تاریخ نوزدهم تیرماه ۱۳۶۷ در عملیات صورکوه هنگامی که از قلههای صورکوه بالا میرفت بر اثر ترکش در ران پا مجروح و بر زمین افتاد ولی با روحیهای شاد و قوی به راه خود ادامه داد و دشمنان از خدا بیخبر اینبار گلولهای به قلب بسیجیاش میزنند و شهید بزرگوار با گفتن یا حسین بر زمین میافتد و به همرزمانش میگوید چشمها و دهان مرا ببندید و بعد از جاری شدن شهادتین به آرزوی دیرینهاش «قرب الی الله» میرسد و عاشقانه بهسوی معشوق خود پَر میگشاید.
انتهای خبر/